هر که کند عشق را انکار
ذره ای مهر ندارد تا کند آشکار
هرکه نداند جایگاه خالق و مخلوق
عقل ندارد تا عشق ورزد معشوق
جایگاه خالق باشد عرش اعلی
لطف و کرم داده بسیار باریتعالی
مخلوق غافل ندارد ذره ای عقل درسرش
در سرش کاه باشد و نیست هیچ در برش
دل مخلوق غافل ز سنگ است و ندارد عشقی
جاهل و نادان است هرگز نداند قدر معشوقی
معشوقی دلسوز و مهربان همچو آن خدای یکتا
داده نعمت فراوان به مخلوقش آن بی همتا
نعمتی چون چرخ فلک و ستارگان در آسمان
دائما نظاره کنیم و آن نعمات در آسمان
آب مایه حیات و زندگی است و مائده آسمانی
تر و تازه و شاداب کند همه را در زندگانی
خاک این نعمت الهی داده به ما ان باریتعالی
گیاهان بسیار رویند باشد برکت حق تعالی
درخت این هدیه با ارزش خدایی در زندگی ز ایثارش
دهد میوه فراوان و سایبان و شاخه های جان نثارش
درختان میوه دهند بی ریا به ما همچو مادری فداکار
مرافبت کنند ز میوه هایشان تا شوند دلچسب و آبدار
چگونه مخلوقی بیند و شکر نکند این همه رحمت
عطا فرمودند به ما حق تعالی تا کنیم شکرنعمت
کور و کر باشد و نیبند و نشنود آن مخلوق مفلوک
نا سپاس و ناشکر و نادان باشد آن مخلوق مفلوک
زیر ذره بین نگاه مشکوکش گیرد آن مخلوق بینوا
دائما گله کند و شاکی باشد آن مخلوق پر ادعا
عشق به معشوقش ندارد آن مخلوق ناسپاس
مخلوق پر مدعا عفل و هوش ندارد تا کند قیاس
خدای دانایی که باشد حاکم مطلق هر دو جهان
این همه لطف و کرم داده به ما آن خدای مهربان
من عاشق خدا هرگز نکنم روزی عشق را انکار
قلب بی ریا دارم و عشق ورزم به معشوقم بسیار
عشق خود شب و روز نثارش کنم من عاشق خدا
دائما همه حال و همه جا عشق ورزم من عاشق خدا
خالق عشق خداست و باشد معشوقم در زندگانی
من مخلوق خدا را عاشق کرد آن خالق جاودانی